خلاصه ای از زندگی گوست
در این مطلب با خلاصه ای از زندگی گوست همراه شما هستیم
سایمون در زمان کودکی زندگی بسیار دشوار اما خاطره انگیزی را در شهر منچستر انگلستان و در کنار پدر بی عاطفه اش گذراند. در یکی از روزها پدرش برای تقویت قدرتش برای آینده ای نظامی تعدادی حیوان را به سمت وی سوق داد. پدرش در حین درگیری با مار سمی توسط آن ازدنیا رفت شد. همان مار باعث شد صورت سایمون زخمی شدید بردارد. اما او زنده ماند. پس از گذشت مدتی تامی برای ترساندن سایمون هرشب ماسک میزد وتامیاذیت میکرد. و دلیلاینکه سایمون ماسک میزد این بود این بود.
دوران ملحق شدن
واشنگتن: چه چیزی تو را تبدیل به کسی کرده که میخواهد هر روز بلندشود و در نظام صف جمع ارتش یکی از برترین ها شود؟
سایمون: ملکه( منظور ملکه بریتانیا است) و کشورم.
پس از مدتی که سایمون به ارتش آمد لقب او را قصاب گذاشتند.
مدتی بعد از آن به علت فعالیت های سختش و همینطور شایستگی فراوانش او از ارتش به سرویس بزرگ عملیاتی انگلستان یعنی دوران بازگشت از ارتش S.A.S ملحق شد.
سایمون در روز 14 ژانویه 2003 به خانه بازگشت. مادرش که مدتی بود به پدر وی خیانت کرده بود بازگشت و برادرش هم اوضاع خوبی نداشت و به علت مصرف زیاد مواد مخدر حالت مرگ را سپری میکرد. سایمون روحیه بازگشت به ارتش را با این وجود نداشت. برادرش در همان سال به علت مصرف مواد خودکشی کرد و مادرش نیز به علت وضعیت نا به سامان همین سرنوشت دچارش شد.
رفتن برای مانویل رابا
سایمون پس از موفقیت در عملیاتی سخت و نفس گیر در ایران خود را برای عملیاتی دیگر آماده کرد. او برای متوقف کردن مانول رابا سردسته باند عرضه مواد مخدر( ماده ای که برادرش را معتاد کرد) به زاراگوزا اسپانیا رفت. اما افسر فرماندهی تیمی که وی همراه آن ها رفته بود به آن ها خیانت کرد و همه آن ها توسط رابا به آزمایشگاهی عجیب فرستاده شدند.
این آزمایشگاه با شستشوی مغزی آن ها و کشتن برخی از آن ها این ریسک را میپذیرفتندتا به ترکیبی از یک ماده مخدر مغزی دست یابند. سایمون نیز جزو این دسته بود و تا مدتی آثار شدید مغزی ای را در سلولش میدید. هنگامی که پلیس اسپانیا به آن کارخانه حمله کرد سایمون از این موقعیت استفاده کرد و از اسپانیا به صورت قاچاقی فرار کرد و به خانه بازگشت.
در حالی که تمامی افرادش را از دست داد.
این واقعه 4 ماه ذهن او را دیوانه و خانه نشین کرد. او اصلا تمایلی به بازگشت خودش به ارتش نداشت.بنابراین با زدن رد وی او را در السالوادور یافت و طی حمله ای مسلحانه او را به ضرب گلوله بست و از آنجا به صورت مخفیانه فرار کرد.
پس از مدتی فعالیت ها و سختی هایش توجه ژنرال شپرد را به خود جلب کرد. او رسما به جوخه TASK FORCE 141 پیوست و لقب او توسط ژنرال شپرد روح یا GHOST نام گرفت.
عملیات شاه ماهی
او همراه با هم تیمی های خود در TASK FORECE 141 طی عملیاتی برای خنثی سازی رهبر گروهک کمونیستی تروریستی اوکراینی یعنی ولادمیر ماکاروف به نام OPS KINGFISH پیش رفتند. نام اعضای این عملیات JOHN PRICE-JOHN SOAP MCTAVISH- SANDMAN-GARY ROACH SANDERSON-DEREK FROST WESTBROOK بودند. در طی این عملیات نفسگیر نه تنها عملیات شکست خورد بلکه پرایس توسط ارتش روسیه دستگیر شد و به زندان گولاگ که در یک دژ بود تبعید شد.
ریو د ژانیرو
GHOST: قربان روخاس دقیقا در تیر دست من قرار داره. میتونیم با یک گلوله تمومش کنیم.
SOAP: جواب منفیه. ریسکش رو نمیتونیم بپذیریم. شلیک نکنید.
سوپ و سایمون گوست رایلی در تعقیب روخاس بودند.
اولین بار که سایمون در عملیات TAKEDOWNرویت شد زمانی بود که در حال مکالمه رادیویی با جان بود.آن ها در حال تعقیب مشاور روخاس بودند و توسط گلوله ای به پای وی توانستند اطلاعاتی از خود روخاس را بدست آورند. گری روچ سندرسون هنگامی که در تعقیب روخاس بود در میان شهرک معروف فاولا واقع در ریو د ژانیرو گم شد و در میان گلوله باران افراد روخاس و خلافکاران فاولا قرار گرفت
اما توانست با شجاعت و جسارت بالا از آن جا فرار کنند. در این میان سایمون و مک تاویش در حال تعقیب روخاس بودند و بالاخره در ساختمانی توانستند روخاس را دستگیر کرده و اطلاعاتی را در مورد گلوله هایی که مکراف در قتل عام فرودگاه زوریخ استفاده کرده بود به دست آورند و این اطلاعات ردی را از زندان گولاگ فاش کرد. پس از پایان دستگیری اطلاعات سایمون و روچ و مک تاویش توانستند در مرحله HORNETS NEST از فاولا توسط هلیکوپتر نیکولای فرار کنند.
زندانی 627
آن ها توانستند نام زندانی مورد هدف که PRISONER 627 بود شناسایی کنند. این زندانی کسی نبود جز پرایس . آن ها توانستند پرایس را از این زندان نجات بدهند .